سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه دعای عرفه

 

و نگهداریم کردی در گهواره کودک خردی بودم و روزیم دادی از غذای شیر گوارا و مهربان کردی بر من دل دایه ها را و کفیلم کردی مادرهای خویش و حفظم کردی از آسیب جنیان وسالم داشتی از زیاد وکاستی برتری تو ای مهربان ای بخشنده تا آنگاه که آغاز سخن کردم وتمام کردی نعمت خود را بر من به شایانی و پرورشم دادی، بفزونی در هر سال تا آنکه کامل کردی قوای جسم وفطرتم را و اعتدال توانم رسید لازم آمد بر من حجت تو برای آنکه معرفت خود به من الهام کردی و به هراس اندرم نمودی به عجائب حکمت خویش؛ وبیدارم کردی  بدانچه  آفریدی در آسمانت و زمینت از  نقشه های آفرینش و آگاهم ساختی برای شکر ویاد خودت و واجب کردی بر من اطاعت خود را و عبادتت را وفهماندی بر من آنچه رسولانت آوردند، وهموار کردی بر من پذیرش خوشنودیت و منت نهادی برمن، در همه اینها به کمک ولطف خود سپس چون مرا آفریدی از بهترین خاک ؛ و نپسندیدی برایم ای معبودم یک نعمت را فقط بلکه از انواع معاشم روزی دادی؛ و اصناف و ابزار زندگیم عطا کردی به منت بزرگت وبزرگتر بر من و احسان دیرین تو به من، تا چون هر نعمتی را به من تمام کردی، ودور ساختی از من تمام رنجها و بلاها را؛ باز نداشت نادانی و دلیریم برتو که رهبری کنی مرا به هر چه مرا به تو نزدیک کند وتوفیقم دهی به هر چه مرا خوشایند باشد تو را؛ اگر دعایت کردم اجابت کردی، و اگر از تو خواستم ،عطایم کردی؛ و اگر فرمانت بردم، قدردانی نمودی؛ و اگر شکرت به جای آوردم افزودی ،همه اینها را پیرو کامل کردن نعمتهایت برمن واحسانت بر من؛ پس منزهی تو منزه که آغاز کننده و برگرداننده ، ستوده وبزرگواری، مقدس است نامهایت و بزرگ است مهربانیت؛ کدام نعمتهای تو را معبودا به شماره درآورم؛ و به یادگار، یا کدام عطایت توانم شکر کنم وآنها ای پروردگا ر بیش از آنهاست، که شمارندگان آمار گیرند؛ یا در دسترس علم به آنها حافظان باشد پس از این هم آنچه گردانیدی و دفع کردی از من خدایا از زیان و سختی بیشتر است از آنچه پدید است برایم از عافیت وخوشی ومن گواهم ،معبودا به حقیقت ایمان خود وتصمیمات متقین  و توحید  صریح و  خالص خود ؛و باطن نادیدنی نهادم وپیوستهای جریان نور دیده ام ؛ و خطوط صفحه پیشانیم؛ و رخنه های تنفسم ؛ ونرمه های تیغه بینیم  ؛ و آزاد گیریهای پرده گوشم ؛ و آنچه بچسبد و برهم آید برآن دو لبم ؛ و حرکات تلفظ زبانم؛ وگردشگاه آرواره دهانم ؛ ومحل روییدن دندانهایم ؛ و مایه گوارایی خوردن ونوشیدن من وبارگیری مغز سرم ؛ ولوله بلعیدن درون چنبره گردنم  و آنچه درون سیه چا ل  سینه ام ؛ وحمایل رشته رگ وتینم ؛و آویزه پرده دلم؛ و پا ره های گوشه وکنار جگرم؛ و آنچه درون خود گیرد  وخمیدگیهای دنده هایم ؛و گودیهای مفاصلم؛ وانقبا ض عضلات بدنم ؛واطراف انگشتانم و گوشتم وخونم ومویم وپوستم وعصبم وساقم واستخوانم و مغزم  و رگهایم  و همه اعضایم و آنچه به من روییده از دوران شیرخوردنم و آنچه بر خود برداشته زمین از من وخوابم و بیداریم وسکونم وحرکاتم ورکوع وسجودم، که اگربخواهم وتلاش کنم درهمه اعصا ر  و  دوران تاریخ  به فرض ،عمرم وفا کند که شکری یک از این نعمتها گذارم، باز هم نتوانم جز به منت خودت؛ که لازم آید برمن از آن شکر ابدی دیگر؛ و ستایش نو ریشه داری ،آری اگر من حریص باشم و  شمارندگان از مردم تو  وبشماریم اندازه نعمت بخشی تو در گذشته  و آینده  نه شمار آن را توانم ، ونه آمار دوران آن را

هیهات چگونه عملی باشد و تو خبر داری از کتاب گویایت  و بیان درستت و اگر شماره کنند نعمت خدا را  و شمار آن نتوانید.